. در کتاب تذکره الاولیا و در ذکرِ شیخ ابوالحسن خرقانی،عطار میگوید شیخِ خرقانی بسیار آرزومند بوده است و حاجتی از خداوند میخواسته و بسیار بیقراری میکرده است.شیخ ابوالحسن بعد از مدتها مکاشفه و طلب،روزی چشمانش را به طالبان و آرزومندانِ حقیقیِ عالم میگشایند و او میبیند که آرزومندانِ اصلیِ دنیا،مشتاقانه آرزوی حق دارند و بدان رسیدهاند و در پرتو همجواری با حق،همهی آمال و آرزوهای دنیا،نه به طلبِ آن عاشقان که بلکه به طلبِ حق به درگاه آن انسانها رفتهاند.
. . روایت است که پیغمبر،تا آخرین روزهای حیاتش،رفقای شعبِ ابی طالب را به چشم دیگری نگاه میکرد.حکایتست که هرگاه پیغمبر رویش به روی آنها میخورد،لبخندی از عمق وجود،تمام چهرهاش را میگرفت؛رسول،دوستان شعب ابی طالب را به چشمِ رفیق سختیها میدید.رفقای دوران تبعید از مکه،رفقای گرفتاری،رفقای مریضی،رفقای گرسنهگی،رفقای مرگ و میر،رفقای دشمندار،رفقای مشدی،رفقای تا اخرِ خط،رفقای دستمال بستن به کمر از شدتِ فقر،رفقایی که بدانند بابا جانِ آدم هم پریدنیست و
درباره این سایت